پژوهش های بی مایه و نامه یزدان منصوریان

یزدان منصوریان در نامه ای به گروه بحث کتابداران مطلبی درباره رویکرد غالب در روش شناسی پایان نامه های رشته کتابداری مطرح کرده و تاکید کرده که در این پایان نامه ها " جای معنا خالی است." وی توضیح می دهد: " منظورم از معنا این است که در نهایت پژوهشگر قادر به ارائه تفسیری روشن از این اعداد و ارقام نمی باشد و تلاشی هم در این خصوص نمی کند چرا که کسی از او نمی پرسد. همه چیز را اعداد محاسبه شده و نرم افزار SPSS نشان می دهد و محقق به عنوان کسی که تحقیق را انجام داده و از ابتدا تا انتها با این فرایند سر وکار مستقیم داشته نقشی بیش از ارائه دهنده آمار ایفا نمی کند. به بیان دیگر، هر فرد دیگری که این اعداد را در اختیار داشته باشد به همین اندازه قادر است در زمینه مورد تحقیق اظهار نظر کند."
منصوریان که عضو هیات مدیره انجمن کتابداری و اطلاع رسانی ایران نیز هست، می افزاید: " تحقیقاتی که در کشور ما در حوزه کتابداری و رشته های مشابه انجام می پذیرد بسیار کمی گراست. حاصل این کمی گرایی مطلق این است که دانشجویان ما تا حدی از رسیدن به جوهره پژوهش که همان عنصر کشف و رسیدن به شناختی تازه از موضوع مورد مطالعه است باز بمانند."
دکتر عبدالحسین فرج پهلو ضمن تایید گفته های فوق می نویسد: " درج اعداد و جداول و سایر محاسبات آماری در فصل چهارم پایان نامه که معمولا فصل ارائه و توصیف داده ها است، کاملا معمول و مجاز است. اما در فصل بعد (فصل پنجم) که باید داده ها تجزیه و تحلیل شوند و روی آنها بحث شود، این نوبت داوطلب است که با هدایت استاد راهنمای محترمش اعداد و ارقام به دست آمده را تفسیر کند و آنچه را که از آنها درمی یابد، برای مخاطبین رساله اش بازگو کند. این چیزی است که کمتر اتفاق می افتد. دانشجویان عزیز باید بدانند که فصل پنجم فصل دانشجو است. در این فصل و با تحلیل و تفسیر داده ها است که وی باید بتواند داوران را قانع کند که در حوزه ای که تحقیق کرده است، صاحب نظر شده است و به عبارتی، دانش و تخصص و «کارشناسی ارشد» خود را به نمایش بگذارد. و این ممکن نیست مگر اینکه «دانش و توانمندی خود را در نقد و نظر در باب موضوعی که روی آن تحقیق کرده است نشان دهد.» "
دکتر رحمت اله فتاحی نیز اشاره می کند: "سال گذشته در دو جلسه دفاع پایان نامه دکترا به عنوان داور شرکت کردم و خیلی افسرده و عصبانی شدم و آقایان علیمحمدی و حبیبی هم به کم وقت گذاشتن دانشجویان برای پژوهش اشاره کرده اند و داریوش علیمحمدی بحث را به انتقاد از کم خوانی دانشجویان ارشد سوق داده و می نویسد: " واقع امر این است که بسیاری از دانشجویان کارشناسی ارشد امکان اجرای کاری مناسب را دارند اگر بخواهند. فقدان مطالعه در میان فارغ التحصیلان دوره کارشناسی و دور شدن تدریجی آنها از فضای آموزش و پژوهش آفتی است که گریبان تعدادی از دانشجویان ارشد را نیز گرفته است. به چشم خود دیده ام که دانشجویان ارشد علاقه و انگیزه ای برای مطالعه و تحقیق ندارند."

به نظر من نابسامانی مورد اشاره اساتید در امر پژوهش ریشه در نهاد آموزش کشور دارد که از کودکی به جای پرورش خلاقیت کودک، به سترون سازی ذهن آنان پرداخته می شود و این ناتوانی در دانشگاه آن چنان که اساتید گفته اند تداوم می یابد.
نیز نگاه کنید به: درجستجوی معنا (۲) در وبلاگ گفتگو