کتابداری و اطلاع رسانی دانشگاه علوم پزشکی تهران

وب نوشت گروهی کتابداران دانشگاه علوم پزشکی تهران

کتابداری و اطلاع رسانی دانشگاه علوم پزشکی تهران

وب نوشت گروهی کتابداران دانشگاه علوم پزشکی تهران

یکسالگی وبلاگ

سلام. امیدوارم در این روزهای سرد و برفی دلهایی گرم و امیدوار داشته باشید. امروز خیلی اتفاقی چشمم به آرشیو وبلاگ افتاد و دریافتم که وبلاگ مان یکساله شده اما افسوس که به خاطر مشغله کار و زندگی و سرما و یخبندان و تعطیلی و درس و ... و ... یادمان رفت شمعی برایش روشن کنیم اما می گویند ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است! بنابراین با کمی تاخیر اولین سالگرد تاسیس وبلاگ را به تمامی دوستان و همکارانم تبریک می گویم و به تمامی ایشان خسته نباشید می گویم. امیدوارم در سال آتی و سالهای آتی تر هم این وبلاگ همچنان محلی برای تبادل افکار و عقاید و ارتباطات علمی و دوستانه کتابداران دانشگاه باشد.

روز کتابدار مبارک

سلام. امروز سی آبان ماه است و همانگونه که در خبرها آمده بود به نام روز کتابدار نامگذاری شده است. به عنوان یک کتابدار کوچک از جمع بزرگ کتابداران ایرانی این روز را به تمامی کتابداران عزیز خصوصا کتابداران همکار در دانشگاه علوم پزشکی تهران تبریک می گویم و امیدوارم در سال آتی کتابدارانه شاهد موفقیت های هر چه بیشتر کتابداران دانشگاه باشیم.

اینهم یک هدیده ناقابل

پی نوشت: مثل اینکه هیچکس به پیشنهاد این حقیر در مورد روز کتابدار توجهی نکرد. انشا الله سال آینده.

روز کتابدار را دریابیم

به گزارش ایسنا اسامی روزهای پانزدهمین دوره هفته کتاب اعلام شدند و امسال چهارشنبه سی ام آبان ماه به نام روز کتاب و کتابدار و اطلاع رسانی نامگذاری شد.
پیشنهاد به کتابخانه مرکزی (کمیته کتابداری) یا انجمن کتابداری و اطلاع رسانی پزشکی: پسندیده است یکی از این دو ارگان به عنوان متولی امور مربوط به کتابداران دانشگاه علوم پزشکی تهران امسال به بهانه روز کتابدار برنامه ای تدارک ببینند تا حداقل کتابداران این دانشگاه با هم آشنا شوند حتی شده در حد یک نشست دوستانه یکی دوساعته به صرف یک فنجان چایی!

کارآموزی٬ بودن یا نبودن

با سلام. همیشه با تکرار واژه کارآموزی به یاد بیگاری هایی می افتم که زمان دانشجویی به اسم این درس از ما می کشیدند. اما از حق هم نباید گذشت گاهی اوقات هم در لابلای صحبتهای کارمندانی که مسئولیت کاریاددادن یا کارکشیدن از ما را داشتند می توانستیم چیزهای مفیدی بفهمیم. به هر حال بحث من درست یا غلط بودن چیزهایی که در گذشته اتفاق افتاده و تمام شده اند نیست. برای اولین بار در موقعیتی قرار گرفتم که مسئولیت آموزش دو کارآموز بر عهده ام نهاده شده است. وقتی شرح درسشان را نگاه کردم دیدم خوشبختانه می توانم بخشی از آنها را که مربوط به قسمت خدمات فنی است به ایشان یاد بدهم اما قسمتی از شرح درس مربوط به سایر بخشهای کتابخانه می باشد٬ وقتی با همکارانم در این مورد صحبت کردم و خواستم آن بخش ها را جهت آموزشی بسیار کوتاه تقبل کنند با بی میلی و کمی هم ظاهرا از سر اجبار قبول کردند. بنابراین به این فکر افتادم که آیا بهتر نیست آن قسمتها را هم خودم تقبل کنم چون مسئولیت این کارآموزها با من است و نمی خواهم خاطره کارآموزی های خودم تکرار شود.
و اما یک پیشنهاد به کتابخانه مرکزی: پیشنهاد می شود کتابخانه مرکزی یا کمیته کتابداری این کتابخانه به نحوی روی نحوه آموزش کارآموزان نظارت داشته باشد و به کتابخانه ها تفهیم کنند که قبول کارآموز به معنی تقبل کار زیادی یا برعکس در نقطه مقابل آن استفاده رایگان از نیروی کار آنها نیست. البته من نمی دانم نحوه آموزش کارآموز در سایر کتابخانه های دانشگاه علوم پزشکی تهران چگونه است و خدای نکرده  نمی خواهم همکارانم را متهم به استفاده یا سو استفاده نمایم بلکه تنها و تنها تجارب شخصی دوران تحصیلاتم را به یاد آوردم و اینکه اصلا فلسفه کارآموزی چیست و چه باید باشد. اگر همکاران محترم تجارب خود را در این زمینه ارائه دهند بسیار ممنون ایشان خواهم بود.

"stand on the shoulders of giants"

آخرین مفاله تفکو ساراسویک در باب ربط را ترجمه می کردم. درانتهای نوشته و در قسمت سپاسگزاری و تشکر، بسیار زیبا به کسانی که از نوشته های آنها استفاده کرده بود ادای دین نموده است:

زیر جعبه جستجوی گوگل اسکالر عبارت مرموزی نوشته شده است: "ایستاده بر شانه های غولها" (یا انسانهای غول پیکر). چند قرن پیش نیوتن این جمله را بدین گونه بهترگفته است: اگر من بهتر از دو دیده ام به خاطر آن است که من بر شانه های غولها (اشاره به آن گالیله و کپلر) ایستاده ام. و چند قرن قبل از آن، در قرن 12 میلادی Bernard of Chartres  بهترگفته است که: "ما مانند کوتوله هایی هستیم که بر روی شانه های غولها نشسته ایم. ما چیزهای بیشتر و دورتر را می بینیم نه به علت اینکه ما تیزبین تر یا بلند قدتر ازآنها هستیم، بلکه به خاطر آن که آنها ما را بلند کرده اند و قد غول پیکر آنها به ما اضافه شده است".

پس از این مقدمه ساراسویک اضافه می کند که من بر شانه نویسندگانی که در مقاله از آنها یاد شده است ایستادم و این مقاله مروری را نوشتم.

در زندگی، همه ما مدیون معلمان و اساتید خود هستیم و به جاست اگر دانسته ای بر داشته های آنها می افزاییم از آنها یاد کنیم.

بی شک جایگاه پدر و مادر که ما از اوان کودکی همواره در استعاره و عمل بر شانه های آنها نشسته ایم، بی همتاست.

در این شبهای عزیز ماه مبارک رمضان و لیله القدر از یاد آنها غافل نشویم.

 

" We are like dwarfs sitting on the shoulders of giants; we see more things and more distant things than did they, not because our sight is keener nor because we are taller than they, but because they lift us up and add their giant stature to our height"

پرسشنامه یک تحقیق دانشجویی

یک دانشجوی کتابداری و اطلاع رسانی دانشگاه علامه طباطبایی درخواست نموده تا پرسشنامه تحقیق اش در این وبلاگ قرار داده شود و دانشجویان دوره کارشناسی به آن پاسخ دهند. پرسشنامه در از اینجا بارگیری کنید.متن نامه در زیر آمده است:
 
اینجانب (مونا مهدیان) در حال اجرای پژوهشی تحت عنوان "بررسی میزان آشنایی دانشجویان کارشناسی کتابداری و اطلاع رسانی با ماهیت  و کارکردهای اصطلاحنامه ها" هستم. از دانشجویان محترم دوره کارشناسی رشته ی کتابداری و اطلاع رسانی خواهشمندم دراسرع وقت پرسشنامه ی حاضر را تکمیل نموده و به نشانی اینجانب ارسال فرمایند. mona7621_m@yahoo.com
 
پی نوشت: با تشکر از آقای میرزایی مدیر محترم وبلاگ برای قرار دادن فایل پرسشنامه روی وب

مشکل لاینحل حقوق کتابداران

یکی از مشکلات کتابداران که هنوز هم مرتفع نشده، مشکل حقوق است. از مشکلاتی که بر سر ارتقا شغلی و فوق العاده سختی کار گرفته و غیره که بعضی از این موارد در هیچ سازمانی اجرا نمی شود و بعضی بر اساس میزان کوشش کتابداران و سیستم حاکم بر آن سازمان پرداخت می شود. اخیرا یکی از سازمانها نوعی سیستم گزارش گیری حقوق را برای محاسبه حقوق کتابداران بکار گرفته که فایل آن توسط یکی از دوستان به دست من رسید. من فکر میکنم اگر تمام کتابداران دانشگاه با هم روی این فایل کار کنیم شاید بتوان دانشگاه ما را نیز به جمع معدود سازمانهایی که اعتقاد به پرداخت بخشی از حقوق کتابداران دارند، افزود.

نگهداری سوابق کتابخانه

سلام. چند روزی است که به پاکسازی بخش خدمات فنی کتابخانه مشغول هستم و در این اکتشافات به موارد بسیار جالبی برخورد کرده ام مانند: آرشیو بسیار به هم ریخته و نامرتب نامه های اداری کتابخانه از حدود ۴۰ سال پیش تا کنون٬ تعداد متعدد دفاتر ثبت که تمامی آنها ناقص و نصفه نیمه هستند٬ چندیدن جلد کتاب بسیار قدیمی که نمی دانم آیا چاپ سنگی هستند یانه؟ از دوستان و همکاران عزیز کتابدار تقاضای کمک و همفکری دارم:
 آیا اصولا باید تمامی نامه های اداری کتابخانه را نگهداری کرد ؟(حتی نامه های اداری شخصی پرسنلی که بازنشسته شده اند) اصولا آیا این نوع مدارک جزو آرشیو محسوب می شوند و نحوه نگهداری آنها به چه صورت باید باشد؟

پی نوشت: نکته جالبی که بد نیست دوستان دیگر هم بدانند این است که چند جلد کتاب قدیمی که شماره ثبت آنها به حدود سی یا چهل سال قبل بر می گردد در توده ای از پلاستیک های مخصوص آشغال به طرز وحشتناکی باند پیچی شده بودند و اما در کنار اینها مقداری اوراق اداری و پاکت نامه و کاغذ کاربن و این جور وسایل به دقت و ظرافت خاصی نگهداری شده بودند. (بدون سوگیری)

ساقیا آمدن عید مبارک بادت      وان مواعید که کردی مرواد از یادت

 

ساقیا آمدن عید مبارک بادتمثل بسیاری از وبلاگ های گروهی کتابداری ما هم به پیشواز بهار می رویم با این امید که با استراحتی کوتاه با توانی مضاعف سال جدید را آغاز کنیم. سالی که به نظر امیدهای بیشتری را در دلهای کتابداران زنده خواهد کرد. همانطور که در وبلاگ کتابداری اشاره شده است سال 85 سال وبلاگ های گروهی بود. آغازی که همگی امید دارند تبدیل به مشارکت گروهی در همگی عرصه های کتابداری و اطلاع رسانی گردد.

امیدوارم با تعامل نویسندگان و خوانندگان، در سال پیش رو مطالب خواندنی و کاربردی خوبی در این وبلاگ داشته باشیم.

این وبلاگ به طور غیررسمی تا بعد از تعطیلات نوروز مطلب جدی نخواهد داشت و به همین علت نویسندگان در این ایام می توانند نوشته های غیر کتابداری شامل مطالب خواندنی، شرح سفرنامه خود در نوروز، نقد فیلم هایی که می بینند، حتی عکس تکی و دسته جمعی فرزندان خود و فامیل و ... را روی وبلاگ بگذارند.

عید نوروز را به همگی نویسندگان و خوانندگان این وبلاگ تبریک گفته، آرزوی سلامتی و شادکامی ایشان و خانواده های گرامیشان را دارم.

 

در پایان این فلش مناسب با لحظه تحویل سال جدید را نیز ببینید.

 

متاسفانه هفته گذشته بخش نظردهی به نوشته ها دچار اختلال بود و قادر به ثبت نظرات احتمالی شما عزیزان نبود. ضمن اعلام برطرف شدن مشکل خواهشمند است پوزش ما را به علت این اختلال بپذیرید.

 

اندر فواید عضویت در گروه بحث کتابداری و اطلاع رسانی

با گروه بحث کتابداری و اطلاع رسانی که حتما آشنا هستید. این گروه بحث الکترونیکی که توسط استاد بزرگوار جناب آقای دکتر فتاحی مدیریت می شود به سرعت در حال عضوگیری بوده و نامه های وارده به گروه بحث خواندنی، بحث برانگیز و گاه خنده دار است. هر روز به طور متوسط ده نامه الکترونیکی و گاه بیشتر توسط اعضا فرستاده می شود. اولی را که باز می کنی گاه آنقدر تامل برنگیز و پر محتواست که تصمیم می گیری هر نه تای دیگه را هم ببینی و گاه بعد از خواندن چند نامه ممکن است تصمیم به لغو عضویت در گروه کنی. گاه حتی کتابداران کم لطفی میکنند و پاسخ سوالی را که از کتاب روی میز کارشان می توانند پیدا کنند را از گروه بحث می خواهند که انصافا در خیلی از موارد بی پاسخ نمی ماند.

اما صحبت از فواید عضویت در گروه کردم. یکی از فوایدش این است که راحت حرف دلت را می زنی و چون می دانی اساتید و رجال کتابداری احتمالا آن را مطالعه می کنند، حرف دلت را رک و راست می گویی. از اینکه در مدت تحصیل چیزی نیاموخته ای، اینکه اساتید جوابی برای پاسخ های تو ندارند. اینکه دست تقدیر تو را به این رشته کشانده و ... . البته رجال کتابداری پاسخی به این نامه ها نمی دهند. باز خدا پدر و مادر چند کتابدار با دل و جرات و با روحیه را بیامرزه که با پاسخ به این نامه ها، امید می دهند و از برکات حضور در این رشته می گویند که اگر نبود این پاسخ ها چه برسر جوان کتابداری می افتاد که ازدست حرفهای مردم به فکر خودکشی!!! افتاده.

این بحث اخیر از یکی دو روز پیش شروع شده و در حال حاضر همگی مشغول تسلی دادن این جوان هستند تا بلکه مثل سرمربی تیم راه آهن فکر خودکشی با سقوط از برج میلاد را از سر او بیرون کنند.

اگر گروه بحث کتابداری یک تالار گفتگو(Forum) داشت احتمالا هم همکاری کتابداران بیشتر بود و هم سوابق بحث ها به یادگار می ماند و چه آرشیو جالبی می شد.

الغرض اگر تا بحال عضو گروه بحث نشده اید با ارسال یک نامه الکترونیکی به آدرس lis-ir@ferdowsi.um.ac.ir از احوال همدیگر با خبر شده تا بلکه دلهایمان با نوشته های یکدیگر آرام گیرد و بدانیم ما که هستیم و کجای این عالم علم قرار داریم.

مجلات دسترسی آزاد

چند روز پیش در وبلاگ گروهی کتابداران ایران بحثی پیرامون لزوم ایجاد مجلات دسترسی آزاد کتابداری بود و من در قسمت کامنت آن برآورد تقریبی هزینه برای انجام کار داده بودم.

در نوشته های قبل به برگزاری هفته پژوهش از 25 دی ماه اشاره کردم. امروز در حال جمع آوری قدری آمار و آرقام برای ارائه در این هفته بودم. به آماری برخوردم که به نظرم جالب آمد.

در حال حاضر 17 مجله از روی سایت مجلات علمی دانشگاه به صورت رایگان قابل دسترس است. از این تعداد 9 مجله به زبان انگلبسی و بقیه فارسی ولی همراه با چکیده انگلیسی می باشد. آمار 4 ماهه نشان می دهد که:

1-       بیش از 50000 مقاله تمام متن از این مجلات دانلود شده است. به نظر شما این میزان استفاده از مجلات ایرانی چقدر می تواند جالب باشد؟

2-       از این تعداد آمریکا در رتبه اول استفاده به میزان 27% ، ایران دوم با 25% ، و هند سوم با 8% و ..... این که محققین آمریکا بیش از محققین ایرانی از مجلات ایرانی دانلود داشته اند جالب نیست؟

3-       حدود 90% کاربران از طریق موتورهای جستجو به این مقالات دسترسی یافته اند و تنها 10% به صورت مستقیم از سایت مجلات استفاده کرده اند.

4-       9۶% آمار دسترسی از طریق موتورهای جستجو مربوط به گوگل می باشد. با توجه به مورد سوم و چهارم چندان بیراه نیست که برخی گوگل را برابر اینترنت می دانند.

 

نظر شما در مورد این مطالب چیست. آمارها جالب نیست؟